صفحه اصلی شناسنامه مدیریت پست الکترونیک Photo Album :موضوع وبلاگ 0:مراجعین روزانه 92707:کل مراجعین :آرشیو
|
یکشنبه 83 اسفند 30 لطیفه(عید نوروز)سلام به تمام دوستان پیشاپیش عید را به شما تبریک می گویم . از این به بعد مطالب خود را در این وبلاگ ارائه می دهم. سال خوبی داشته باشید. لطیفه: بالش حمید: با بالش جمله بساز! محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، زدم به بالش ! حمید: این بالش نه ، اون بالش! محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، زدم به اون بالش ! حمید:اصلاً نمی خواهد با بالش جمله به سازی با تُشک جمله بساز. محسن: تفنگو برداشتم، پرنده رو دیدم، تو شک بودم به زنم این بالش یا اون بالش ! - وطن اکبر : با وطن جمله بساز اصغر : در حمام سرو تنم را شستم. اکبر : با اون ت نه با ط ی دسته دار ! اصغر: اتفا قاً تی دسته دار شستم! -آجر فرهاد : باآجر جمله بساز شهرام : با ۀجر جمله نمی سازن، خونه می سازن - مرد ذلیلی یک آقایی زنش را کتک می زد شخصی از او پرسید که چرا زنت را کتک می زنی گفت: اگه می دونستم که می کشتمش! ضد ازدواج یک آقایی گفت: ما اصولاً خانوادگی با ازدواج مخالفیم بهمین دلیل تا بحال ازدواج نکرده ام. پدرم هم هیچ وقت ازدواج نکرد پدر بزرگم هم هرگز ازدواج نکرد! نوشته شده توسط M.M در ساعت 6:31 صبح نظرات شما () |